صفحــــــــــــــــــــــــات
فكاهي هاي ارسالي خوانندگان اين سايت صفحه ۲

نطاق فراري
روزي از روز ها ملانصرالدين در خانه نشسته بود و اشتهايش آمد كه يك آهنگ از تيپ بشنود. يك راديوكست داشت كه هم تيپ بود و هم راديو، از جاي خود بلند شد و به طرف تيپ رفت. ميخواشت كه تيپ را روشن كند و يكي از سوئيچ (دكمه) هاي تيپ را فشار داد و دروازه تيپ باز شد تصادفاً يك موش از داخل دروازه تيپ بيرون پريد و از دروازه خانه خارج شد. ملا هم از دنبال موش دويد و از همان دروازه اي كه موش خارج شده بود ملا هم خارج شد. در همين حال همسايه هاي ملا كه ملا را بسيار ناراحت ميديدند از وي پرسيدند كه دليل عصبانيت او چيست. ملا با بسيار عصبايت كه زبانش هم نميگشت گفت: هيچ نطاق راديوي ما بود فرار كرد
با احترام عتیق الله " هاشمی " 001
از ( کابل افغانستان ) وزارت مخابرت " ریاست پست " 001


حاجي
روزي مردي از حج برگشت. دوستي به ديدن او آمد و از او پرسيد. خانه خدا را چگونه يافتي؟ حاجي گفت, خانه خدا بسيار جاي خوبي است. اما هيچ جا به خانه خود آدم نميرسد
فرستنده زهرا از هالند


معلم كل
روزي معلم مشغول درس دادن بود كه شاگردي وارد صنف شد. شاگرد به هر طرف نگاه كرد جايي براي نشستن نيافت. معلم كه سرش كاملا طاس بود از شاگرد پرسيد, دنبال چي ميگردي؟ شاگرد گفت. جاي براي نشستن. معلم با عصبانيت گفت. بيا بر سر من بنشين. شاگرد با با چهره افسرده گفت. معلم صاحب آنجا لشم است ميترسم كه نيفتم پايين
فرستنده سارا از هالند


Click here and read Mullah Nasrudin English jokes.
.براي خواندن فكاهي هاي ارسالي خوانندگان به اينجا كليك كنيد
Click Here and Submit Your Joke For Users Submitted Jokes pages.
اين سايت همينجا كليك كنيد Forum براي استفاده از

CopyRight © Afghanfun.com All right Reserved