صفحــــــــــــــــــــــــات
فكاهي هاي ارسالي خوانندگان اين سايت صفحه ١١

یه دختره با پسره قایم باشک بازی میکردن، دختره میگه اگه پیدام کردی بغلم کن بعد بوسم کن، اگه هم پیدا نکردی من زیر راه پله ام.!!!

از فنلند li_hosaini فرستنده


دو نفر هنر مندان بسیار باهم دوست صمیمی بودند. آنها با همدیگر وعده نمودند تا هر کدام از ما که پیش مردیم از آخرت برای دیگر مان خبر میاوریم. و بالاخره یکی از آنها مُرد و بعد از دو سال در خواب دوستش آمد و دوستش هم بسیار گله و گله بازی از او نمود که چرا این مدت در خواب من نیامدی گفت: لالا جان من بسیار مصروف بودم. دوستش گفت خوب پس قصه کن. گفت یک دقیقه لالا جان: دو خبر دارم یک خوب و یک خراب. دوست زنده گقت خوب اول خبر خوش را بگو: دوستش گفت: در آن دنیا هر شب محفل ها است که ناشناس، احمد ظاهر، نغمه، و دیگران مینوازند والله هیچ وقت نبود. دوستش گفت خوب پس خبر بعد را بگو گفت: یکی دو هفته بعد بخیر در آنجا برای تو هم کنسرت گرفته ایم.

فرستنده: سید دواود از سویدن

یکروز یکنفر طرف خوست روان بود در راه یک توته آینه را یافت و آنرا بلند نمود و تا تصویر خود را در آن دید گفت: مـــــــــامـــــــــا ته ئی؟
فرستنده: ظاهر کابلی از ناروی

یکروز خبرنگاران از آقای مجددی سوال میکنند که آقای مجددی: شما اوضاع افغانستان را چگونه تحلیل میکنید؟ آقای مجددی در جواب میگوید که من از طریق بی بی سی شنیدم که نیروهای ما دشمن رابه عقب دوانده و نیرو های ما در فلان جنگ در کوته سنگی هستند
فرستنده: ظاهر کابلی از ناروی

Click here and read Mullah Nasrudin English jokes.
براي خواندن حكايات و طنز هاي شيرين ملا نصرالدين به اينجا كليك كنيد
Click Here and Submit Your Joke For Users Submitted Jokes pages.
اين سايت همينجا كليك كنيد Forum براي استفاده از

CopyRight © Afghanfun.com All right Reserved