Afghanfun.com > poem > fa > 34.htm
درد دل  

هیچکس  در سوگ ما گریان نشد
هیچکس  در درد ما در مان نشد

هیچکس با ما نگر دید همنوا
هرکه از خود نا له کرد همسان نشد

هیچکس بر این چمن فکری نکرد
ابر رفت خورشید خفت باران نشد

هیچکس تخم محبت را نکشت
غصه روئید جز بلای جان نشد

هیچکس همدل نشد در شهر دل
هیچ یک همدل بدل مهمان نشد

هیچکس چارک درین میزان نبود
هر که خود را سیر گفت پایان نشد

   نوشته نذیر ظفر
ســــایـر صــــــــفـــحـــا ت

Copyright © Afghanfun.com All rights Reserved.