?
spacer
.....................به شمالی باستان خوش امدید
Welcome to www.shamali.net - Enjoy your visist 1
  1
The Ancient Shamali 1
1
امیر حبیب الله
خادم دین رسول الله
فصل سوم

تشکیل کابینه و شورای اسلامی

حبیب لله در همین مجلس صاحبزاده شیرجان را که در راه کابل هم سنگر او بود به حیث وزیر دربار تعین کرده دستور داد تا روز بعد جلسهء تعین اعضای کابینه دایر گردد.
ده روز پس از احراز قدرت، کابینه حبیب الله به شرح ذیل اعلام گردید.
- نایب السلطنه و وزیر حربیه – سید حسین
 ١
٢ -  معین السلطنه با لقب سردار اعلی – حمید الله (برادر امیر)
٣ -  وزیر امور خارجه – صاحبزاده عطاالحق
وزیر امور داخله – خواجه بابو
- ٤
٥ - وزیر دربار – صاحبزده شیر جان
٦-  وزیر تجارت  - عبدالقدوس خان تره کی
٧ -  کفیل وزارت مالیه -  میرزا غلام مجتبی خان
یکتعداد از مامورین عالی رتبه نیز در همین مجلس به وظایف شان منصوب شدند.
١ -  سرمنشی حضور – میرزا محمد یوسف (برادر مرحوم مستوفی الممالک)
٢ -  یاور حضور – سید محمد کلکانی
٣ - والی کابل ملک محسن کلکانی
٤ - معین وزارت حربیه -  محمد محفوظ خان

٥ -  رئیس گمرک کابل – عبدالغفور (مجددی)
٦ -  مستوفی کابل  - میرزا عبدالقیوم خان کوهدامنی

٧  -  رئیس بلدیه کابل – خواجه میر علم (بعد خاجه عبدالرحمن چاریکاری)
٨ - قوماندان امنیه کابل -  ملک سید آقا خواجه چاشتی

٩ - رئس ظبط احوالات – صاحبزاده محمد کریم

١٠ -  مشاور حضور – سردار فیض محمد ذکریا، سردار محمد کبیر (برادر امان الله خان) و سردار محمد حیدر اعتمادی (پسر اعتمادالدوله)
١١-  مشاور وزارت حربیه – نائب سالار محمود سامی مشهور به جرنیل افندی
١٢ -  نایب الحکومهء هرات – نایب سالار عبدالرحیم خان کوهستانی
١٣ -  نایب الحکومهء قطغن -  میر بابه صاحب چاریکاری (بعد صاحبزاده عبدالله مجددی
١٤ - نایب الحکومهء بلخ – خواجه عطا محمد خان کوهستانی و میرزا محمد قاسم خان قافله دار باشی بحیث رئیس تنظیمه.
١٥ – نایب لحکومه قندهار – عبدالقدیر قره باغی
١٦ – حاکم اعلی جنوبی – (بعد رئیس تنظیمهء ملکی و نظامی) صاحبزاده جنرال محمد صدیق (بعد سور جرنیل)
١٧ – قلعه بیگی ارگ (قوماندان گارد شاهی) – عبدالغنی کلکانی
١٨ – مستوفی بلخ – خلیل الله خلیلی شاعر شهیر
١٩ – قوماندان عمومی نظامی لوگر -  پٌر دل چیله باغی به رتبهء سپهسالاری
٢٠ -  آمر سلاح کوت ارگ -  کرنیل غلام رسول
٢١ – حاکم سرایخواجه – ملک عبدالحکیم
٢٢ – حاکم غوربند -  ملک محمد امیر ده کوئی
٢٣ – حاکم کلان چاریکار – چغل خان چاریکاری ، حاکم غوربند و حاکم کلان چاریکار قبلاً اشغال وظیفه نموده بودند، تنها تقرر شان درین مجلس تایید شد.
٢٤ -  فرقه مشر قطغن – جنرال پینه بیگ خان
٢٥ – حاکم اعلی جنوبی – (بعداً) – عبدالحکیم خان
با تشکیل کابینه و توظیف مامورین عالی رتبه امور اداری دولت منظم گردیده متعاقباً شورای اسلامی تحت ریاست محمد اعظم خان تتمدره ئی تاسیس شد و شخصیت های مسلمان علما و روحانیون، سیاسیون و تعدادی از مامورین عالی رتبه دولت سابق بشمول عده ای از سراداران خانواده سلطنتی گذشته عضویت آنرا حاصل کردند و تمام امور مهم کشور و دولتی پس از تصویب و تائید این شورا در مرحلهء تطبیق قرار میگرفت.

 

این شورا علاوه بر اجراآت داخلی، هیات هایی را توظیف نمود تا به کشور های خارجی رفته حکومت خادم دین را صبغهء بین المللی ببخشد و سرپرستی یکی از این هیئات ها را عبدالصبور خان نسیمی پغمانی به عهده داشت که مشکلات داخلی مجال سفر را به او نداد.
مردم میتوانستند برای شکایت از مامورین دولت مستقیماً  عرض خود را به سمع امیر برسانند و خادم دین به همکاری مشاورین و وزیر دربار شخصاً این شکایات را مورد بررسی قرار میداد، چنانچه در اثر شکایات مردم مزار و قطغن نایب الحکومه های آنجا فوراً عوض شد. امیر حبیب الله دستور صادر کرد که هر فرد ملت افغانستان میتواند مستقیماً داخل ارگ شده بدون معطلی با امیر ملاقات نماید، چنین فرامین را به احکام خود در ولایات نیز صادر نمود و از آنها خواست تا با رعیت منحیث خادم شان رفتار نمایند.

روزی امیر با اراکین و تعدادی از اعضای کابینهء خود در (گلخانه) ارگ نشسته بود که سردار عزیزالله خان (قتیل) تقاضای ملاقات نمود و باریاب شد. سردار در حالیکه از قهر سراپایش می لرزید گفت: امیر صاحب ما بشما بیعت نموده ایم تا در سایهء حکومت شما در امن باشیم و خود را رعیت شما میدانیم ولی منازل رعیت تان توسط مامورین تان چور و چپاول می شود و شما خبر ندارید این است خدمت به دین رسول الله؟
وی به طرف پُردل اشاره نموده گفت: این شخص امشب به منزل ما آمده آنچه داشتیم با خود بُرد، امیر هیئاتی تعین کرد و پس از تحقیق ثابت شد که سخنان سردار حقیقت دارد. امیر که سخت بر آشفته شده بود در مجلسی که سردار نیز حاضر بود، پُردل را احضار نموده گفت: پُر دل خان! به یاد داری که مردم وطن روزی ترا به صفت دزد و مرا به حیث فراری به خانه و کوچهء خود راه نمیداد و با پاهای کفیده در دشت و کوه سرگردان بودیم، اما امروز که مردم سر نوشت خود را به ما تسلیم نموده عوض خدمت برای شان خیانت می کنید. لعنت بر من که خادم دین رسول الله هستم و لعنت بر تو که رفیق خاص و سپه سالار من هستی. آیا از نام سپهسالاری و دریشی منصبداری ات نشرمیدی که دست به چنین عمل شرم آور زدی؟

آنگاه دستور داد تا دریشی عسکری را از تنش بیرون کرده خودش را شانه بسته در زندان ارگ محبوس نمود و اموال سردار عزیزالله خان را برایش مسترد کرد. پُردل چند روز محبوس بود و پس از پا در میانی حمیدالله برادر امیر و اظهار ندامت خودش و خواهش تعدادی از رفقای هم سنگر طرف عفو امیر قرار گرفته رها گردید.

داستان دیگری را چنین حکایت میکنند:
در نخستین روز های حکومت خادم دین دو دستمال از یک دکان در کابل توسط دو نفر کوهدامنی به نام های غلام علی فرزه ئی و عبدالروًف خازه ئی ربوده شد. موضوع به شخص امیر اطلاع داده شد و پس از تحقیق اثبات گردید و هر دو نفر از طرف سید حسین در چوک کابل اعدام شد و جسد های شان بر موتر های وزارت حربیه در شهر گردش داده شد و جارچی ها جار می زدند هر کس به مال و ناموس مردم به نظر بد ببیند سزایش ازین بدتر است. این اقدامات سبب گردید تا مردم در رفاع و آسایش زندگی نمایند و امنیت در سرتاسر پایتخت و اکثر ولایات کشور که بیعت نموده بودند استقرار یابد.

در بخش فرهنگ و مطبوعات نیز توجه بعمل آمده جریدهء حبیب الاسلام به منظور پخش اخبار و مرام های دولت و نظریات ملت نخست به سرپرستی سید محمد حسین و بعد تحت نظر مولوی برهان الدین کشکی به چاپ رسید. چون حکومت نو بنیاد بود این جریده بیشتر از اطاعت امیر و تذمیم دولت گذشته و همکاری با حکومت جدید حرف میزد و مردم را به وحدت ملی و طاعت از اصول اسلامی دعوت می کرد.
امنیت سفارتخانه های خارجی تاًمین گردید، ریفورم های وارداتی و قوانین موضوعه که بدرد ملت نمیخورد، ملغی قرار گرفت. رخصتی از روز پنجشنبه به جمعه تبدیل شد، لباس محلی جای لباس غربی را گرفت، دستار و کلاه جای کلاه شپو و سنهء هجری جای سنه میلادی را پُر کرد. دفتر احتساب و دایرهء قاضی القضات تاًسیس گردید. به استثنای بعضی قبایل جنوبی سایر مناطق افغانستان بیعت نامه های شانرا ارسال کرده تابع دولت مرکزی گردیدند، هزاره ها که اول با حکومت خادم دین جنگیدند بزودی دریافتند که صلح و اطاعت بهتر از جنگ و کشتار است. بناً با دولت آتش بس نموده تابعیت خود را اعلام نمودند.

مردم که از وضع معارف و برنامه های تعلیمی و ارسال دختران برای تحصیل به خارج هیجان زده بودند، خواهان اصلاح سیستم معارف شدند. عجالتاً تا چاپ کتب جدید مطابق اصول و روش های اسلامی و عنعنات ملی و ترتیب پروگرام جدید معارف، مکاتب موقتاً مسدود شد و هیئاتی برای رفع نقایض معارف و تشکیل پروگرام جدید تعین گردید. زنان یکسره به حجاب در آمدند، کارمندان رژیم گذشته به وظایف شان حاضر شدند، با هیچ کس از مامورین عالی رتبهء رژیم گذشته بشمول وکیل شاه مخلوع از تشدد کار گرفته نشد و همه مورد عفو قرار گرفته به وظایفی گماشته شدند و همه برادر وار با هم کار می کردند.

یک روز حبیب الله وزرای دورهء امانی را در ارگ نزد خود خواست. شیر جان وزیر دربار که آنها را می شناخت، به امیر معرفی کرد حبیب الله رو به عبدالعزیز خان وزیر حربیه کرده گفت: نشرمیدی که با این قد و قامت و این بروتها چهار نفر فراری کابل را تصرف کردند. شیر جان مداخله کرده گفت امیر صاحب تمام اختیار را امان الله بدست خود گرفته بود و عبدالعزیز خان بنام وزیر حربیه بود. بعد یک کوهدامنی مُضرت کرده میرزا میرزا میر هاشم خان وزیر مالیه را بگیر داد که این لاتی بودجه را کشیده، حبیب الله از شیر جان پرسید که بوجیش چیس؟ شیر جان توضیح داد همانطوریکه یک خانواده باید جمع و خرچ در آمد و مصارف خود را داشته باشد که پسمان نشود، بهمان ترتیب حکومت باید به حساب و کتاب عواید و مصارف خود رسیدگی کند. حبیب الله که در قصر گلخانه در کنار کلکین نشسته غذا میخورد، یک ران مرغ را به میر هاشم خان داده گفت: « بگی ای را نوش جان کو که تو کلان خدمت کدی. چشم کسی را میکشم که طرفت چپ ببیند»

به تعلیمات عسکری توجه خاص مبذول گردید و از جنرال های ترکی که در زمان سلطنت امان الله خان برای تعلیم و تربیهء عساکر افغانی به کشور آمده بودند تقدیر بعمل آمد و تشویق گردیدند تا به وظایف خود ادامه بدهند. این که بعضی ها نوشته اند چور و چپاول و دزدی در شهر حکمفرما بود، حقیقت نداشته درین مورد به نوشتهء بعضی از مخالفین حکومت خادم دین استناد می کنیم:
لودیک آدمک در کتاب « روابت افغانستان در نیمهء قرن بیست در (صفحه ٢٣٦) می نویسد.
« حکومت حبیب الله را میتوان به طور موثر با علایم واضح جمهوریت مستقر و ثابت خواند. قانون و نظم و نسق در کابل حکمفرما شد. شاردافیر جرمنی فون پلیساند اطلاع داد که او صدای یک فیر را هم در کابل نمی شنود. از اول و هله حکومت حبیب الله به دو قسمت تقسیم شده بود. یک قسمت تحت نفوذ و قدرت سید حسین وزیر حربیه قرار داشت. او میخواست تشدد و معیار های ضیق و شدیدی برای ادارهء اوضاع باقیماند و دوام پیدا کند. دستهء دوم در تحت ادارهء عطاالحق وزیر خارجه و برادرش شیر جان وزیر دربار بود که آنها طرفدار تاًمین عدالت و اعتدال بودند.

غبار در کتاب افغانستان درمسیر تاریخ ( جلد دوم در صفحهء ٦٨) مینویسد:
« در زمان حکومت بچهء سقا در کابل خانه هایی را که بداشتن اسلحه مظنون واقع میشد ، فقط به تفتیش آن می پرداختند و قناعت می کردند و به جز اسلحه به سایر اموال خانه دست نمیزدند. در روز ورود بچهء سقا به کابل تنها یک نفر سپاهی او به دکانی دستبرد نمود ولی سید حسین او را بدیوار دکان میخکوب نمود از آن به بعد دارائی هیچ کسی به تاراج نرفت، مگر آنکه رسماً مصادره میشد.»





Copyright Shamali.net All Rights Reserved.
Register Forgot Pass?