?
spacer
.....................به شمالی باستان خوش امدید
Welcome to www.shamali.net - Enjoy your visist 1
  1
The Ancient Shamali 1
1
امیر حبیب الله
خادم دین رسول الله
فصل دوم

یک تعهد مردانه و سر نوشت ساز:

فردا شب رفقا طبق وعده در نزدیکی دامنهء کوه دور هم جمع شده عازم قلعه مرکز قرارگاه حبیب الله شدند، حبیب الله پس از مصافحه جریانات روز و مشکلاتی را که به آن مواجه بود، به رفقا گزارش داده خواهان مشوره گردید. سید حسین گفت: باید دو باره به دولت تسلیم شوید زیرا زندگی در این کوه دور از پدر و مادر و فامیل و رفقا رنج آور و غیر قابل تحمل میباشد. پُردل (چیله باغی) سخن سید حسن را قطع نموده گفت: اگر بدوتت تسلیم شوی در برابر قتل سپاهی سرکار اعدام خواهی شد.  

متعاقباً غیاث (مارکی) ابراهیم (قلعه زائی) محمد غوث (بابه قچقاری) خواجه محمد کلکانی و خواجه شاه سعید (مارکی) به نوبهء خود ابراز نظر نمودند. آخرین سخنگوی مجلس ملک محسن، ملکء قریه کلکان بود، او نظر داد حکومت در برابر قتل سپاهی به هر شکلی باشد شما را دستگیر و خود را از درد سرتان خلاص میکند و گشت و گذار شما در قریه خطرناک و زندگی در این کوه بی آب و علف ناممکن است، بناً بنظر من یگانه راه امرار حیات برای تان تشکیل یک دارهء دزدان است و من ملک قریه هستم میتوانم با شما هر نوع کمکی بنمایم. سخنان ملک محسن خاتمه یافت و ساعت حدود (١٢) شب را اعلام میکرد در جلوهء اختران سکوت عمیق سراسر کوه را فرا گرفته بود، رفقای حبیب الله همه بدون اینکه به نتیجه ای رسیده باشند هنوز هم فکر میکردند تا اگر نظر تازه ای مطابق میل (لالا) اظهار دارند. 

حبیب الله با صدای آمرانه این سکوت را درهم شکست و گفت:

برادران! شما که همه مصروف غریبی خود هستید از وضع کشور خبر ندارید و شکایت تان تنها از مظالم و تحصیل با قیات است. من که تا چند روز قبل عسکر دولت آنهم در قطعهء نمونه در کابل بودم خوب میدانم اوضاع وطن ما بر چه منوال است. امان الله کافر شده، زن پادشاه روی لچ گشت و گذار میکند و با مرد های نامحرم قول میدهد و سخن میزند، دستار که سنت پیغمبر (ص) است ممنوع و عوض آن یک نوع کلاه لگنی رایج شده، به جای السلام علیکم باید به رسم فرنگی کلاه از سر برداشته شود، زنان دیگر حق ندارند تا برقع بپوشند و باید روی لچ در شهر برایند. رخصتی از روز جمعه به پنجشنبه تبدیل شده تا مامورین دولت نتوانند به نماز جمعه حاضر شوند از اوضاع مردم شمالی و مظالم دولت که خود شما بهتر معلومات دارید. 

چون دولت برای مدرنیزه ساختن کشور به پول نیاز داشت بناً دستور صادر کرد تا باقیات سالهای گذشته طور عاجل حصول شود، حکم شد تا کسی که پول نقد نداشت زمین و باغش در بدل قیمت به تصرف حکومت در آید و کسی که نه پول داشت و نه زمین و باغ محبوس گردد، علاوه بر این مردم شمالی کابل که سخت نادار و بیچاره و صاحب یک توته زمین کوچک بودند و خانهء شان نیز در داخل باغ تعمیر شده بود و برای امنیت و ستر فامیل احاطهء باغ خود را دیوار میکردند، دولت بدون در نظر داشت این مشکل مردم دستور صادر کرد تا دیوار های باغ های دو طرفهء جاده عمومی ویران شود که تاکستان های آن نظر سیاحان را به خود جلب نماید، اشارهء حبیب الله به اوضاع مردم شمالی و مظالم دولت همین ها بود. 

حبیب الله گفت: با در نظر داشت این همه ما باید تهعد نمائیم که برای مردم و دین خود خدمت کنیم، اگر نتوانستیم به این حدف خود برسیم مردم از ما راضی و در هر منزلی که قدم بگذاریم یک لقمه نان به ما میدهند. ولی اگر خیانت و داره بازی کردیم همه دروازه ها بروی ما بسته خواهد شد. مگر لالاشاه محمد و افضل که دزد بودند چه کردند. تا امروز حتی مرده هایشان مورد انزجار مردم است. علاوه بر این حکومت رشوه خوار بنام باقیات گوشت و پوست مردم را خورد و حال ما با بستن دارهء دزدان باید به استخوان آنها چنگ و دندان تیز کنیم؟ نه این کار مردی نیست. ما باید کاری کنیم که رضای خدا (ج) در آن باشد و آن خدمت به مردم در سایهء دین است. 

البته اکثر سخنان حبیب الله اشاره به سخنان غیر مسئولانه ملک محسن بود، حبیب الله به سخنانش ادامه داده گفت: هر گاه به پول ضرورت پیدا کردیم تا دستبرد زدن به منزل یک هموطن بیچاره چرا خزانهء دولت بی دین را به غنیمت نگیریم؟ دوستان حبیب الله که سخت تحت تاًثیر سخنان او رفته بودند همه فی المجلس تعهد نمودند که در یک سنگر با حبیب الله خواهند بود، چه سنگر گدائی چه سنگر پادشاهی. تنها ملک محسن به اشارهء حبیب الله متعهد همسنگر بودن با رفقا را نکرد چه اگر موصوف در قریه می بود بیشتر بدرد شان میخورد و چون ملک قریه با حکومت رفت و آمد رسمی داشت میتوانست راپور های حکومت را نیز برای شان برساند. مجلس ساعت سه شب به پایان رسید، ملک با رفقا به طرف قریه روان شدند، رفقا به خاطر خدا حافظی با فامیل هایشان رفتند و پس از یکی دو روز همه دو باره در قرارگاه کوه دیگچه یکجا شدند.

 





Copyright Shamali.net All Rights Reserved.
Register Forgot Pass?