Register Forgot Pass?
spacer
.....................به شمالی باستان خوش امدید
Welcome to www.shamali.net - Enjoy your visist 1
  1
The Ancient Shamali 1
1
header

امیر حبیب الله
 خادم دین رسول الله

فصل اول

مسافرت ششماههً شاه به خارج از کشور

 

 

 

شهرت روز افزون پادشاه افغانستان سبب گردید تا کشور های مختلف جهان از او دعوت بعمل آورده و هر کشوری میخواست تا زود تر شرف میزبانی پادشاه افغانستان را حاصل نماید. سفر شاه بتاریخ  ٢٩ نوامبر ١٩٢٧ آغاز گردید و مدت شش ماه و ده روز را در بر گرفت، در این سفر طولانی پادشاه افغانستان در مصر با ملک فواد ملاقات نمود و مورد استقبال بی نظیر ملت و دولت مصر قرار گرفت، وی متعاقباً عازم ایتالیا گردید و با وکتور ایمانویل Victor Emanvel  پادشاه و موسولینی Mossulini صدراعظم ایتالیا ملاقات نموده و مردم ایتالیا به امان الله خان لقب موسولینی شرق را دادند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 وی از ایتالیا وارد فرانسه شد و مورد استقبال رئیس جمهور Gastonde Mergve و ریموند پوانکاره صدراعظم Raymond Poincarre آن کشور قرار گرفت. پادشاه افغانستان از بلجیم و سویس نیز دیدن نموده و در آلمان با هندنبورگ  Hindenburg رئیس جمهور آن کشور مذاکرات دوسانه بعمل ورد.

 

امیر امان الله خان و ملکه ثریا درهنگام دیدار از فرانسه

 

 

پادشاه افغانستان از آلمان عازم انگلستان گردید و جارج پنجم  George V پادشاه انگلیس، ملکه ماری Sveen Mary و چمبرلن Chamberlain صدراعظم شخصاً پادشاه را بدرقه نموده و مردم انگلستان نیز از شاه افغانستان استقبال خوبی نمودند. امان الله خان از انگلستان عازم پولند و از آنجا به صوب اتحاد شوروی حرکت کرد که از طرف ولادیمیر ایلچ لنین Vladimir Illich  Lininرهبر آنکشور استقبال شد.

 

 

 

در سفر پادشاه افغانستان به خارج، دو کشور انگلیس و روس بیشتر از دیگران مطامع استعمار شانرا در نظر داشتند بناً هر یک میکوشیدند تا نظرات و افکار امان الله خان را به طرف خود جلب نمایند. انگلیس ها در این سفر برنامه هایی را روی دست گرفتند تا وسایل خشنودی امان الله خان را فراهم نمایند که او نسبت به سایر کشور ها ارتباط نزدیک دوستی با انگلستان داشته باشد.

 

 

 

روسها که از زمان حکومت کاترین دوم و پطر کبیر آرزوی رسیدن به آبهای گرم در بحر هند را داشتند و خلف آنها کمونستان نیز این راه را تعقیب نموده و با اشغال بخارا مزدوران بخارائی شان خود را در سرحدات شمال افغانستان با کشور ما هم مرز ساختند می کوشیدند تا پادشاه افغانستان  را اطمینان بدهند که روسیه یک کشور متجاوز نبوده بلکه این انگلیس است که در هر کجائی منافع استعماری خود را میجوید و کشور ها را مورد تجاوز قرار میدهد.

 

 

 

روسها درمور قرارداد های افغانستان  با پولند نوعی هشدار به شاه افغانستان دادند و چیچرین Checherin وزیر خارجه ً شوروی در یک ملاقات خصوصی به شاه افغانستان گفت: « اگرچه ما به قرارداد پولیند و افغانستان احترام داریم  اما با آنهم شک و تردید هایی در حلقه ها سیاسی کشور ما ایجاد کرده است » و این سخنان نوعی از هشداری بود که هفتاد سال بعد ‹بریژنف› رئیس جمهور شوروی به محمد داود خان رئیس جمهور افغانستان در سفرش به مسکو داد با این تفاوت که امان الله خان از سکوت کار گرفت ولی داود خان واکنش شدیدی از خود نشان داد که باعث سرنگونی اش بدست افسران پائین رتبه تعلیم یافته شوروی گردید.

 

 

 

 

 

پس از شوروی پادشاه افغاستان از ترکیه دیدن بعمل آورد و با کمال اتاترک و سایر سران ترکی ملاقات های دوستانه ای بعمل آورده مورد دولت و ملت ترکیه قرار گرفت.

 

در این سفر ترک ها به امان الله خان چنان القا نمودند که دین سبب پسمانی است و پیشرفت، ترقی و تمدن در مبارزه با دین شکل و حکومت سیکولر (غیر دینی) میباشد.

 

 

 

 

 

پس از  آنکه اسلام در اسپانیا به پیشرفت های مزید نایل آمد و کلیسا را به لرزه درآورد، اروپائیان ادراک نمودند اگر وضع بع همین منوال پیش برود، اسلام در زندگی سایر مواضع اروپا رخنه نموده و بساط مسیحیت چیده خواهد شد، لهذا در صدد بیرون راندن اسلام از اروپا و تضعیف این آئین دورانساز در سایر نقاط جهان برآمدند و چون خلافت عثمانی در ترکیه مرجع امید مسلمانها بوده و تحت استعمار غرب قرار نداشت و اروپائیان این را هم درک نموده بودند که مسلمان ها در نبرد با کفر تا آخرین رمق حیات می جنگند، بنا ً استعمار غرب که در راًس آنها انگلیس قرار داشت یارای نبرد رویا رویی با این مرکز امید و آرزوهای مسلمین را نداشته در پی طرح توطئه ای شدند تا این مرکز اسلامی را از درون ضربه بزنند و بهترین راه برای از بین  بردن خلافت اسلامی برای شان تربیه و نصب مهره های جوان بود.

 

 

 

به همین منظور عده ای از جوانان مسلمان ترک را که در غرب تحصیل میکردند تحت تربیه قرار داده طور غیر مستقیم به آنها کمک نمودند تا بعد از بازگشت به ترکیه به صورت دسته های منظم سیاسی و حزبی بنام ریفورمیست ها و ترقی خواهان طالب تعدیلاتی در قوانین اسلام گردند. این جوانان منظم که آهسته آهسته سبب بروز مشکلاتی برای خلافت عثمانی گردیدند بالاخره بخش جوانان ترک تحصیل یافته ً فرانسه توانستند غیر شعوری و با وصف دشمنی با انگلیس حکومت غیر دینی را که آرزوی اروپا و بخصوص انگلیس بود بوجود آورند و مرکز خلافت عثمانی را به کشور بی دین و لامذهب تبدیل نمایند که تا امروز ادامه دارد.

 

 

 

ترک ها امان الله خان را تشویق نمودند تا در این راه قدم بگذارد و چون پادشاه افغانستان با الهام از پدیده های علمی و فنی و پیشرفت های غرب متاًثر شده بود نظر حکومت ترکیه تحت عنوان ترقی و تمدن در ذهنش بیشتر اثر گذاشت. ولی آتاترک به امان الله خان توصیه نموده بود که قبل از دست زدن به اصلاحات، یک اردوی قوی تشکیل کند. آخرین کشوری که امان الله خان از آن دیدن بعمل آورد، ایران بود. رضا شاه دست نشانده استعمار غرب با جوانان ترک همنظر بوده شاه افغانستان را از ریفورم های خود آگاه ساخت.

 

 

 

امان الله خان که بتاریخ  ٩ جون ١٩٢٨ از طریق مرز اسلام قلعه به کشور برگشت دیگر آن شاه گذشته نبود، افکار و نظریاتش تغیر کرده بود، احترام به معتقدات و عنعنات ملت نزدش مفهمومی نداشت و تحول میخواست ولو در مخالفت با دین و با سرعت سرسام آور. همراهان او در این سفر همه آری بلی گویان بودند. غلام صدیق خان چرخی وزیر خارجه باجه اش باعث گردید تا امان الله خان با وصف مخالفتش با انگلیس به مسکو سفر کند.

 

 

 

سردار شیر احمد خان رئیس شورای دولت از تهً دل مخالف او بود و یعقوب خان وزیر دربار میکوشید شاه را از ملت دور نگهدارد. علاوه بر این، تغیر ذهنی شاه که در تضاد با متعقدات مردم و بعضاً مخالف با احکام دین مقدس اسلام قرار داشت، دشمنان افغانستان به خصوص انگلیسها نیز به خاطر بدنام کردن شاه در بین ملت پروگرام هایی را آغاز کردند. آنها میدانستند که ملت افغانستان یک ملت مذهبی سنتی بوده و تمام همکاری ها و محبت شان با پادشاه شان به خاطر شعار های اسلامی اوست که حتی سبب ذلت، رسوائی و شکست مفتضحانهً انگستان نیز گردیده بود. بناً آنها همه جنبه های منفی سفر امان الله در خارج را از طریق نشرات در داخل افغانستان و انعکاس میدادند.

 

 

 

مثلاً در مصر ملکه ثریا بدون حجاب ظاهر گردید. او میخواست نشان دهد متمدن و مترقی است. عکاسان تصاویری از وی تهیه و در جراید به چاپ رسانیدند که توسط انگلیس ها انلارج و تکثیر گردیده و در افغانستان توزیع شد. حتی در خود مصر هم مردم از سفر امان الله خان خاطرات متضاد داشتند. موقف گیری ضد انگلیس وی سبب محبت مردم مصر نسبت به شاه افغانستان گردید ولی دیدن لباس غربی ملکهً افغانستان آنها را دچار شک و تردید نمود.  در اتحاد شوروی پادشاه افغانستان گفت: « تعداد زوجات و حجاب از مسائل قدیم و کهنه است و علما باید اسلام واقعی را تبلیغ نمایند.» در ترکیه امان الله خان بیشتر روی موضوعاتی مانند ریفورم و حاکمیت ملی و ترقی و تمدن تاکید میکرد و در خطابه هایش حتی یکبار هم از اسلام ذکر بعمل نیاورد.

 

 

 

در ایران حینیکه شاه در مشهد به زیارت حضرت امام رضا (رض) مشرف گردید ملکه ثریا در داخل حرم بدون حجاب و با لباس غرب داخل شد چنانچه زائرین و اهالی مشهد از این رویه ملکه کشور اسلامی افغانستان رنجیده و طی نامه ای از پادشاه افغانستان خواستند تا همسرش را مستور دارد. مردم افغانستان از این واقعات آگاه میشدند. و در پهلوی آن تبلیغات دشمنان سبب میگردید تا لحظه به لحظه غیظ و هیجان مردم مسلمان افغانستان که همیشه در راه حفاظت از دین و صیانت از میراث گذشتگان قربانی ها داده و فداکاری ها نموده بودند بیشتر گردد.

 

 

 

پس از عودت، شاه که با نظرات تازه به کشور برگشته بود با جدیت کامل به تغیر اوضاع اجتماعی و فرهنگی مردم پرداخت و بدون در نظر داشت شرایط محیطی کشور دست به اقدامات عاجل و خطرناکی زد و به اصطلاح قبل از قلبه بذر نمود.

 

اگر به تاریخ افغانستان نظر اندازیم، می بینیم که مردم افغانستان هیچگاه مخالف فرهنگ و تمدن نبوده و حتی در این راه از هیچ نوع همکاری دریغ ننموده اند چنانچه در وهله اول ریفورم های امان الله خان مردم از هیچ نوع همکاری با دولت دریغ نورزیده و در حالیکه ملت در نهایت فقر و بیچارگی بسر میبرد. در جهت اعمار جاده ها، مکاتب، نشر کتب و معارف و تقویهً نظام اعانه دادند و در حالیکه خودشان به نان جواری و ماست قناعت میکردند هر یک صد ها روپیه برای پیشرفت علم و هنر و بازسازی به دولت تحویل مینمودند.

 

 

 

و اما مرحلهً دوم تطبیق ریفورم های شاه که دست اجانب در آن دخیل بود چنان سرکوب گردید که علاوه بر عدم تطبیق آن خودش نیز از سلطنت خلع و از کشور خارج گردید.

 

بلی! امان الله هنگام بازگشت به کشور آن غازی و مسلمان دیروزی نبود، وی که در کارخانهً کثیف لنین، اتاترک، و رضا شاه مغز شوئی شده بود دیگر آن عقاید پاک اسلامی را از دست داده بود.

 

محمد صادق مجددی در یادداشت های خود مینویسد:

 

علی احمد خان یکی از نزدیکان امان الله خان حین مراجعت از اروپا به من گفت:

 

متاًسفم که چرا در انقلاب از امان الله خان حمایت نمودم زیرا درین سفر برایم ثابت شد که امان الله خان قلباً به پیغمبر خدا (ص) اخلاص و ایمان ندارد.


Copyright Shamali.net All Rights Reserved.