نام های پسرانه که با حرف «ح» شروی میشود
خاستگاه
مــعـــنــی
نـــــام
عـــربی
لقب کسی که به حج خانه کعبه رفته باشد
حـاجـــی
عـــربی
برزگر، کشاورز، زراعت کننده
حـــارث
عـــربی
حفظ کننده، نگهدارنده، نگهبان، نگهدار
حـــافـظ
عـــربی
فرمانده، فرمانروا، فرماندار، داور، ولسوال
حـــاکـم
عـــربی
ستایش کننده، ستاینده، ستایشگر، سپاسگذار
حـامـــد
عـــربی
نگهبان، پاسدار، پاسبان، محافظت کردن
حـفـیـظ
عـــربی
راست و درست، ضد باطل، یکی از نام های باری تعالی
حـــق
عـــربی
درست، صحیح، اصلاح
حـقـانـــی
عـــربی
دوست، معشوق، محبوب
حبیــــب
عـــربی
آهنگر، آهن فروش، || دربان زندان بان
حــــداد
عـــربی
ابریشم، پارچه ابریشم، پرنیان، پرند
حـــریر
عـــربی
همکار، هم پیشه، هم نشین، در بازی طرف مقابل
حـریـف
عـــربی
شمشیر تیز، شمشیر برنده
حـسـام
عـــربی
شمشیر دین
حـسـام الدین
عـــربی
خوب، نیکو، زیبا، زیبایی
حـســن
عـــربی
محاسب، حساب کننده|| دارای حسب و کرم
حـسیـب
عـــربی
مصغر حسن بمعنی خوب ، نیکو
حـسیـن
عـــربی
بزرگ، بزرگوار، شایسته ، با وقار
حشمـــت
عـــربی
محبــــوبِ خداوند
حشمت الله
عـــربی
نزدیکی، قرب، حضور، کلمه تعظیم پیش از نام کسی
حـضـرت
عـــربی
فرزانگی، خرد، عقل، دانایی، دانش و معرفت
حـکمـت
عـــربی
صاحب حکمت، دانا، دانشمند، فیلسوف
حکـــیم
عـــربی
شیر درنده
حـمـزه
عـــربی
ستوده، پسندیده
حـمـیـــد
عـــربی
پسندیده خدا
حمیــد الله
عـــربی
بخشاینده، بسیار مهربان، یکی از نام های باری تعالی
حنـــان
عـــربی
راست، مستقیم، ثابت و پایدار در دین
حنـیـف
عـــربی
بردبار، شکیبا
حـلـیــم
عـــربی
زیستن، زنده بودن، زندگی
حـیـات
عـــربی
کوتاه، کوتاه قد، || شیر
حـــیـدر

Copyright © Afghanfun.com All Rights Reserved.